نويسنده اين گزارش، ضمن توضيح در اين باره، و نيز نامبردن از پارسآنلاين به عنوان مركز بزرگ ارائهدهنده اينترنتی كه دسترسی به وبلاگها (از جمله BlogSpot و PersianBlog) را مسدود كرده است، میافزايد: «محدود كردن دسترسی به وبلاگهای فارسی از جنبه ديگری هم قابل بررسی است، بسياری از كارشناسان ارتباطات، وبلاگ را به عنوان پديدهای جديد در عرصه رسانهها، بسيار جدی تلقی میكنند و عقيده دارند ادبيات و نگاه نويسندگان وبلاگ، ممكن است به تدريج شيوههای مرسوم در رسانههای سنتی را به كلی تغيير دهد.... ايجاد اختلال در دسترسی به وبلاگهای فارسی كه اكثر قريب به اتفاق آنها بر روی سايتهای persianblog و blogspot منتشر میشوند میتواند به فضای اطلاعرسانی و توسعه رسانهای كشور آسيب برساند..»
در چند ماهی كه بحث فيلترينگ به موضوعی داغ در فضای اينترنت بدل شده بود، همواره مسئولين تلاش میكردند كه از لحنی ملايم، و ادبيات اقناعكننده استفاده شده، و عموماً نيز محور بحث را مباحث غيراخلاقی در اينترنت برمیشمردند. از اين رو سعی میكردند معدودی از موارد مورد اعتراض را در قالب سهو و اشتباه جادهند. با اين حال ساز و كار اين سانسور را به صورت تشكيل جلسات كارشناسی و ابلاغ ليستهای مشخص شامل سايتهای ممنوع تعريف میكردند.
آنچه اكنون اتفاق افتاده –يعنی تلاش برای محدود كردن وبلاگها- نشان از جدی نبودن ادعاهای پيشين، و نيز وجود اراده برای تسلط کامل بر اطلاع رسانی در اينترنت، و نهايتاً سفارشی شدن اين عرصه دارد.
رضاپارسا، دبير انجمن صنفی ISPها كه قاعدتاً بايد به واسطه نقش اين نهاد در ايجاد ارتباط بين دولت و بخش خصوصی (ISPها) از اين مسئله اطلاع داشته باشد، اولين كسی است كه در تماس خبرنگار ماهنامه دنيای كامپيوتر و ارتباطات، اظهار بیاطلاعی از چنين مسئلهای میكند: «نمیدانم بر چه اساسی پرشينبلاگ را بستهاند، اگر اين تصميم به صورت رسمی بود، بايد حتماً ابتدا انجمن در حريان قرار میگرفت، مضافاً اين كه هماكنون از طريق تكتا (وابسته به صدا و سيما، كه خود در كميته مربوط به بررسی سايتها حضور دارد) میتوان پرشينبلاگ را ديد، و اين تناقض است. اگر هم اين كار به صورت غيررسمی و خارج از روال انجام شده، قابل شكايت است» پارسا پيشنهاد میكند كه مديران پرشينبلاگ رسماً از اين مسئله شكايت كنند.
عطا خليقی، از مديران پرشينبلاگ نيز در گفتوگو با خبرنگار ماهنامه با تاييد اين خبر در توضيح میگويد: «پيغامهای زيادی به ما رسيده كه برخی آیاسپیها پرشينبلاگ را بستهاند، از جمله پارسآنلاين و البرز» و میافزايد: «نحوه فيلتر كردن متفاوت بوده است، گاهی اصلاً IP بسته شده است، گاهی هم وبلاگها به نشانی ديگری Redirect شدهاند كه پيغام «مسدود است» ديده نشود، بلكه به نظر آيد كه ايراد از سرورهای پرشينبلاگ است!»
به سراغ پارسآنلاين، كه از مطرحترين ارائهدهندگان خدمات اينترنتی است، و همين طور شركت البرز برای پيگيری خبر میرويم. متاسفانه امكان تماس با آقای پسيان، مديرعامل شركت البرز فراهم نمیشود، ولی آقای فاتح، مدير عامل شركت پارسآنلاين، در گفتوگو با ماهنامه، ضمن اظهار بیاطلاعی اوليه، به شوخی میگويد: «اجازه بدهيد خودم چك كنم...»، و سپس به كمك همكارانش اين خبر را تاييد میكند: «بله ما پرشينبلاگ را بستهايم...» چرا! «چون از مخابرات به ما گفتهاند» فاتح در مورد مرجع و نحوه و زمان دستور مخابرات برای اين كار، هيچ توضيحی نمیدهد. وی در پاسخ اين پرسش كه «با توجه به طيف وسيع نويسندگان و خوانندگان وبلاگها در ميان كاربران اينترنت، طبيعتاً اين اقدام از نظر اقتصادی هم برای شما مضر است، و منطقی است كه مقاومت كنيد پس چرا هميشه در اين كار پيشقدم هم میشويد، و نظرتان در مورد شايعهای كه شما را بيش از حد محتاط میداند چيست؟» میگويد: «ما بزرگترين ICP ايران هستيم. و هر چه را به ما بگويند انجام میدهيم» فاتح، توضيحات بيشتر در اين زمينه را به يك گفتوگوی مشروح در آينده نزديك ارجاع میدهد.
بهمن صالحی، مشاور فناوری اطلاعات وزير ارشاد، نفر بعدی است كه به سراغش میرويم. صالحی تنها فردی است كه از ميان مقامات مسئول، تاكنون به طور مستقيم در مورد سياستهای فيلترينگ، و نيز سازوكار كميته متصدی اين كار سخن گفته است. در تمام اين مدت نيز تلاش كرده تصويری منطقی و قابل دفاع از ضرورت فيلترينگ ارائه كند، و شائبه هدف گرفتن سايتهای سياسی را بزدايد. صالحی را در شرايطی سخت و برای زمانی كوتاه میيابيم. وی ضمن ابراز بیاطلاعی كامل از اين موضوع، در پاسخ اين سؤال كه :«چطور است كه يك سايت ايرانی كه برای اولين بار توانسته سرويسی جهانی ارائه كند و زبان فارسی را به نقطهای مطلوب در عرصه اينترنت برساند، و مسئولينش نيز افرادی ناشناخته نيستند، میتواند مورد سانسور قرار گيرد» ضمن ابراز اين واقعيت كه مسئولين اين سرويسدهنده را میشناسد، میگويد «اگر اين مسئله واقعيت داشته باشد، فقط میتوانم بگويم متاسفم!»
به هر حال، به نظر میرسد موج سانسور اينترنتی به وبلاگها هم رسيده است، هر چند برخی معتقدند كه انجام اين كار به صورت محدود و فقط توسط چند ISP برای آزمودن افكار عمومی است تا بتوان در آينده آن را تعميم داد، ولی نكتهای كه طبق معمول مغفول میماند، ميزان موفقيت اين امر است، و اين كه اصولاً اين نوع محدودسازیها را چقدر میتوان مؤثر دانست.
نظرات شما عزیزان: